رسول اکرم| میفرمایند:
خداوند جوان توبه کار را دوست دارد.
اکنون میخواهیم از توبه صحبت کنیم. حال که ما پی به حقیقت قیامت برده ایم زمان آن رسیده تا هر کجا رفته ایم، قبل از آنکه مرگ فرا رسد بازگردیم. زیرا توبه از هر گناهی جز شرک تا قبل از فرا رسیدن مرگ پذیرفته میگردد، اما زمانی که انسان با مرگ مواجه شد دیگر نه.
توبه همچون بیرون آوردن لباس چرکین از بدن و پوشیدن لباس پاک و تمیز است. توبه همچون شستشوی بدن آلوده و عطر زدن است.
بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خداوند همهی گناهان را میآمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.
کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
توبه را شرایطی ست:
شخصی برای خودنمایی در محضر علی× گفت: «استغفرالله» علی× به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند آیا میدانی استغفار (تنها به زبان نیست و) از درجه اعلی است؟ سپس فرمود:
استغفار و توبه دارای شش رکن است:
1_ پشیمانی از گناهان قبل. 2_ تصمیم بر ترک گناه. 3_ ادای حق مردم. 4_ ادای حق الله. 5_ ذوب شدن گوشت بدن که از غذای حرام روییده شده با حزن و اندوه. 6_ بدن سختی طاعت خدا را بچشد همانگونه که شیرینی گناه را چشیده است. در این هنگام بگو: «استغفرالله».
شروع دوباره
سخت ترین مرحله از هر کار شروع آن است.
انسان بايد با تنبلي و وسوسه ي انجام كارهاي آسان مبارزه نمايد و اين مبارزه بايد تبديل به يك عادت شود.
مثلاً شخصي كه شهوت او را اسير كرده بايد پرهيز كند از خوردن غذاهاي تحريك كننده. و پرهيز كند از تماشا يا فكر كردن به مسائل تحريك كننده و هيچگاه بيكاري او را اسير نكند. طبيعي ست كه نفس و خوي حيواني انسان با اينگونه اعمال مخالفت خواهد ورزيد زيرا انسان داراي خوي حيواني بسيار قويست.
اين حيوان دروني هميشه انسان را به تسليم شدن دعوت ميكند، مثلاً هنگام وحشت انسان را به فرار، هنگام گرسنگي انسان را به خوردن و هنگام فقر انسان را به دزدي تشويق ميكند، چون اين كارها آسان ترين كارها در اينگونه زمان ها هستند. در نتيجه تنها چيزي كه ممكن است انسان را از درون نجات دهد اراده و عزم است تا اين حيوان را تحت كنترل درآورد.
درمان عيوب درون
انسان براي درمان عيوبش ابتدا بايد از معاشرت با بد گفتاران و بد انديشان دوري جسته و پيوسته خواهان آن باشد كه كسي عيوبش را برايش بازگو نمايد. چون کمتر پیش می آید انسان خودش متوجه ی همه ی عیوبش گردد . او به خویش خوش بین است . ديدني كه از روي رضا و خوشبيني باشد همه ي عيبها را ميپوشاند، همان طوري كه ديدني كه از روي دشمني و عداوت باشد عيبها را آشكار مينمايد.
انسان غريزه ي حب ذات دارد، به خودش بيش از هر چيز و هر كسي علاقه مند است. هميشه خودش را و آنچه وابسته به خودش است با عينك خوشبيني مينگرد، يعني درباره ي خودش و آنچه مربوط به خودش است طوري قضاوت ميكند كه دلش راضي شود نه آن طور كه حقيقت است. انسان اخلاق بد خود را خوب ميپندارد و اعمال ناپسند خود را پسنديده.
بنابراين انسان اگر دشمن داشته باشد بهتر رشد ميكند زيرا دشمن از او مرتبا ايراد گرفته و انسان را به حركت وا ميدارد. از اين رو من معتقدم انسان هاي بزرگ دشمنان بزرگي دارند.
پس اگر دشمن عيبي از انسان را آشكار نمود انسان بايد در درون خوشحال شده و سعي در برطرف نمودن آن نمايد.
ديگر راه براي درمان عيوب نفساني اين است كه هر گاه گناهي از انسان سر زد سعي بر آن داشته باشد كه نفس خود را تنبيه نمايد. مثلاً اگر از تاريكي ميترسد، بد نيست دقايقي را در تاريكي و تنهايي بماند تا بر نفس غلبه نمايد و صفت شجاعت در او رشد كند. و اگر مال حرام يا نگاهي ناپاك از او سر زد و يا غضب بر او غلبه نمود، خوب است روز را به روزه و شب را به عبادت بگذراند تا نفس تنبيه شده و جسارت خود را در مسیر گناه از دست بدهد.
البته در درجه اول بايد سعي نمود كه از تحريك قواي سه گانه (شهوت، غضب، خیال) جلوگيري شود، زيرا وقتي اين حيوانات وحشي به انسان حمله كردند، بي نهايت سخت است كه انسان سالم از چنگال آنان نجات يابد. بلكه آنچنان دل و روح تاريك ميگردد كه مقاومت عقل در برابر سلطنت طلبي ديگر قوا ضعيف شده و عاقبت کمال انسانی از بین خواهد رفت.
ورع (پاکدامنی) و نتایج آن
حضرت علی، علیه السلام، در روایتی میفرمایند: «همانطور که با دشمن خود جهاد میکنید، با هواهای نفس به مبارزه و پیکار برخیزید. »
و در جای دیگر میفرمایند:
«پیش از آنکه تمایلات نفسانی به تجری و تندروی عادت کنند، با آنها بجنگ: زیرا اگر تمایلات سرکش، در تجاوز و خودسری نیرومند شوند، فرمانروای تو خواهند شد، و تو را به هر سوء که بخواهند میبرند و در نتیجه قدرت مقاومت در برابر آنها را از دست خواهی داد. ».
علی، علیه السلام، میفرمایند: رسول اسلام شب معراج از حضرت رب العزه از بهترین اعمال سوال کرد، خداوند متعال در بخشی از پاسخ خود به سوال رسول اکرم، صلی الله علیه و آله و سلم، فرمود: «ای احمد، اگر علاقه داری پارساترین مردم باشی، نسبت به دنیا زاهد و به آخرت مشتاق باش. »
عرضه داشت: «چگونه نسبت به دنیا زهد ورزم و به آخرت عشق بورزم؟»
خطاب رسید: «خوردن و آشامیدن و لباست را از دنیا سبک بردار، که سبک گیری در این امور مصونیت حتمی از گناه است و باعث بر حفظ حقوق مردم. فردای خود از مال دنیا انباشته مکن و بر ذکر و یاد من مداومت داشته باش. »
عرضه داشت: «بیدار باش که مردم تو را آن چنان مشغول نکنند که مرا از یاد ببری و از ترش و شیرین دنیا بپرهیز و شکم و خانه را از غیر ضرورت خالی دار، و مانند طفلان مباش که چون سبز و زرد دنیا را ببینند عشق ورزند و چون شیرین و ترشش را به دست آورند مغرور گردند.
ای احمد، بر تو باد به پارسایی و خودداری از برنامههای غیر خدایی، که هر ورع و پارسایی سر دین، وسط دین و آخر دین است.
ورع، عبد را به مقام قرب حق میرساند، ورع مانند گوهرهایی است که بر آویزهی گوش میزنند و مانند نان در میان سفره است. ورع، سر ایمان و ستون دین و همانند کشتی است، همانطور که نجات از دریا برای کسی است که سرنشین کشتی است. همانطور نجات زاهدان در دنیا به ورع است. ای احمد، ورع درهای عبادت و بندگی را به روی عبد باز میکند و باعث بزرگواری و کرامت او در خلق عالم میشود، و با ورع است که عبد به مقام وصال الله میرسد».
پیامبر اکرم| زمانی که مسلمانان از جنگ با کافران و مشرکان بازمیگشتند فرمود:
مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر، و بقی علیهم الجهاد الاکبر: مرحبا به گروهی که جهاد کوچکتر را بجا آوردند، و هنوز جهاد بزرگ تر بر عهدهی آنان باقی مانده است!
عرض شد: ای رسول خدا جهاد اکبر چیست؟
فرمود:
جهادالنفس: جهاد و مبارزه با نفس.
یکی از راههای مقابله با وسوسههای شیطانی، مطالعه در زندگی قهرمانان تقوا و تفکر در برکات مبارزه با نفس است.
به عنوان مثال به این نمونه دقت کنید:
از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نقل شده است: در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباختهی من شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت. با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند تو را امتحان کند، بیا این بار تو خدا را امتحان کن! سپس به خداوند عرضه داشتم: « خدایا! من این گناه را برای تو ترک میکنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
آنگاه به سرعت از دام گناه میگریزد و بی درنگ دیدهی برزخی او روشن میشود، و آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، میبیند و میشنود.
حجه الاسلام و المسلمین سید محمد علی میلانی فرزند مرجع عالیقدر آیت الله سید محمد هادی میلانی میگوید: مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که در کف نفس و ترک گناه، خداوند به او چشم بصیرت عنایت فرموده بود، موفق شد جمعی از شیفتگان را در جهت اخلاص و عشق به خداوند تربیت نماید.
جناب شیخ، چون به این مقام رسیده بود وقتی از خانهی خود بیرون میآمد برخی اسرار برای او کشف میشد و صورت واقعی افراد را میدید. از خود ایشان نقل شده است: « روزی از چهار راه مولوی و از مسیر خیابان سیروس به چهار راه گلوبندک رفتم و برگشتم فقط یک چهرهی آدم دیدم».
بله، انسان بودن فقط به روی دو پا راه رفتن و قدرت نطق نیست، به وجود ارزشهای انسانی در انسان است. ارزش هایی که در جوانی شکل میگیرند.
برچسبها: