لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
پس از 21 سال زندگی مشترک همسرم از من خواست که با کس دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
آن زن مادرم بود که 19 سال پیش از این بیوه شده بود. ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی ونامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم...
موضوعات مرتبط: داستانک ، مادر ، ،
برچسبها:
تاريخ : پنج شنبه 9 بهمن 1393برچسب:مادر, | 21:57 | نویسنده : آسمان |
صفحه قبل 1 صفحه بعد