به راحتی روزانه میلیونی درامد کسب کنید
کلیک کن
آپلود کن
بزار برای دانلود
وپولشو بگیر
بدو بدو
بی نهایت آپلود کن
برچسبها:
سلام دوستان عزیز
این وب قصد دارد جهان بینی جدید به شما ارائه دهد و زندگی شما را تغییر دهد
نظرات شما میتواند به ما دلگرمی و جهت بدهد
باما همراه باشید
برچسبها:
موضوعات مرتبط: پیام های صدای تنها ، ،
برچسبها:
برچسبها:
سلام دوستان. من علی هستم از قم. دانشجو بیست و یک ساله. عاشق بازی و عشقم. عاشق فصل زمستونم. عاشق تنهایی و سفرم. عاشق اینم که موهام رو از یه سمت به سمت دیگه شونه کنم و روی یک سمت پیشونی بندازم تا جایی که جلوی یک چشم رو بگیره. عاشق شکستن قوانین زندگی و متفاوت بودن. در یه روستای کوچولوی دور افتاده بدنیا اومدم. پدرم رو هفت سالگی از دست دادم. برادر خوب و کوچیکترم رو هم چهار سال پیش از دست دادم. الان فقط خواهر کوچیکترم و مادرم برام مونده که مادرمم بشدت مریض شده و داره میره. دختر زیبایی هست که دوستش دارم و اونم عاشقمه. قرار بود بهار گذشته ازدواج کنیم. من آپارتمان و ماشین از خودم دارم و آماده زندگی هستم ولی بعد از مریضی مادرم بخاطر خواهر کوچیکترم که نیاز به مراقبت داره الان نمی تونم ازدواج کنم. نمیشه دو تا زن رو کنار هم جا بدی و و همه چی خراب نشه. حالا باید بخاطر این اتفاقات غمگین باشم؟ نه، تمام دوستانم من رو به عنوان انسان شادی میشناسن و بخاطر اخلاقم دوست دارند همیشه با من باشند اما با اینحال هیچکدوم از آنچه بر من گذشته اصلا خبر ندارند. همه من رو به عنوان انسان شاد و موفق و مستقل و با اراده ای میشناسند. حالا شما مشکلاتتون چیه؟ اگر من با وجود همه اینها شاد هستم پس برا شما توجیهی برای ناسپاسی میمونه؟ من تصمیم گرفتم انسان خوبی بشم با اینکه اگر بد و ناسپاس میشدم کسی سرزنشم نمیکرد. من معمولا دوست ندارم با کسی رفیق باشم یا بخصوص حرفهای دلمو به کسی بزنم چون دیگران معمولا انسانهای نادانی هستند که اگر چیزی از تو بفهمند اونوقت کنترل تو دست اونها می افته و عزتت که مهم ترین سرمایه انسانه در خطر می افته. برادر تنی انسان بهترین دوست انسانه و اگر برادری ندارید من به شما هم نصیحیت می کنم به احدی غیر از اعضای خانوادتون اعتماد نکنید حتی هر چقدر هم که به شما محبت کنند و فداکاری برات کنند. از روی تجربه شخصی میگم. اما اینجا دنیای مجازیه و من حالا با تمام کارهایی که باید در طول روز انجام بدم و معمولا هم نظر دیگران برام اهمیتی نداره (البته شاید هم این غروره بدی باشه که دارم) اما برای اولین بار وقت گذاشتم و این وبلاگو 17 مرداد 94 خریدم و برای شما عزیزان اینجا پست میزارم تا شما رو با نظر خودم آشنا کنم و نظر شما رو هم بخونم. اگر نظر خوبی داشته باشید من بخاطر نوع فعالیت های غیر درسی ام می تونم نظر شما رو به گوشهای زیادی برسونم. پس عزیزان بخونید و نظر بدید و اگر دوست داشتید حتما این وب رو به دوستان خوبتون معرفی کنید. من اینجا مطلبی رو کپی نکردم و نمیکنم. همه مطالب و پست ها رو خودم نوشتم.
موفق باشید.
یا علی
دو آهنگ بسیار زیبا برای همه عاشقان که جدا ارزش دانلود رو دارند، یکی به زبان فارسی یکی انگلیسی:
آهنگ تیتراژ مدار صفر درجه که واقعا زیباست و من عاشقشم. صفحه زیر:
و آهنگ معروف Nothing Else Matters
حتما خیلی ها این آهنگ رو شنیده اند ولی اینجا اجرای زنده اش رو گذاشتم که از خود آهنگ اصلی هم قشنگ تر شده و واقعا زیباست:
http://cld.persiangig.com/download/RTPcKPZyB9/Nothing%20Else%20Matters%20(live).mp3/dl
دانلود آهنگ بسیار زیبا، قدیمی و آهنگ مورد علاقه من و به زبان آلمانی در صفحه زیر:
http://cld.persiangig.com/download/8p7Oajfs2D/05%20Die%20Grenzwacht%20hielt%20im%20Osten.mp3/dl
دوستانی که زبان آلمانی بلد نیستند ولی با اینحال باز این آهنگ براشون خالی از لطف نخواهد بود.
(بزودی مطالب علمی و مذهبی و دیدگاه های متفاوت و کلیپ های بسیار جالب که بدست خودمان ساخته شده در این وبلاگ در اختیار شما قرار خواهد گرفت، منتظر باشید)
برچسبها:
رسول اکرم| میفرمایند:
خداوند جوان توبه کار را دوست دارد.
اکنون میخواهیم از توبه صحبت کنیم. حال که ما پی به حقیقت قیامت برده ایم زمان آن رسیده تا هر کجا رفته ایم، قبل از آنکه مرگ فرا رسد بازگردیم. زیرا توبه از هر گناهی جز شرک تا قبل از فرا رسیدن مرگ پذیرفته میگردد، اما زمانی که انسان با مرگ مواجه شد دیگر نه.
توبه همچون بیرون آوردن لباس چرکین از بدن و پوشیدن لباس پاک و تمیز است. توبه همچون شستشوی بدن آلوده و عطر زدن است.
بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خداوند همهی گناهان را میآمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.
کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
توبه را شرایطی ست:
شخصی برای خودنمایی در محضر علی× گفت: «استغفرالله» علی× به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند آیا میدانی استغفار (تنها به زبان نیست و) از درجه اعلی است؟ سپس فرمود:
استغفار و توبه دارای شش رکن است:
1_ پشیمانی از گناهان قبل. 2_ تصمیم بر ترک گناه. 3_ ادای حق مردم. 4_ ادای حق الله. 5_ ذوب شدن گوشت بدن که از غذای حرام روییده شده با حزن و اندوه. 6_ بدن سختی طاعت خدا را بچشد همانگونه که شیرینی گناه را چشیده است. در این هنگام بگو: «استغفرالله».
شروع دوباره
سخت ترین مرحله از هر کار شروع آن است.
انسان بايد با تنبلي و وسوسه ي انجام كارهاي آسان مبارزه نمايد و اين مبارزه بايد تبديل به يك عادت شود.
مثلاً شخصي كه شهوت او را اسير كرده بايد پرهيز كند از خوردن غذاهاي تحريك كننده. و پرهيز كند از تماشا يا فكر كردن به مسائل تحريك كننده و هيچگاه بيكاري او را اسير نكند. طبيعي ست كه نفس و خوي حيواني انسان با اينگونه اعمال مخالفت خواهد ورزيد زيرا انسان داراي خوي حيواني بسيار قويست.
اين حيوان دروني هميشه انسان را به تسليم شدن دعوت ميكند، مثلاً هنگام وحشت انسان را به فرار، هنگام گرسنگي انسان را به خوردن و هنگام فقر انسان را به دزدي تشويق ميكند، چون اين كارها آسان ترين كارها در اينگونه زمان ها هستند. در نتيجه تنها چيزي كه ممكن است انسان را از درون نجات دهد اراده و عزم است تا اين حيوان را تحت كنترل درآورد.
درمان عيوب درون
انسان براي درمان عيوبش ابتدا بايد از معاشرت با بد گفتاران و بد انديشان دوري جسته و پيوسته خواهان آن باشد كه كسي عيوبش را برايش بازگو نمايد. چون کمتر پیش می آید انسان خودش متوجه ی همه ی عیوبش گردد . او به خویش خوش بین است . ديدني كه از روي رضا و خوشبيني باشد همه ي عيبها را ميپوشاند، همان طوري كه ديدني كه از روي دشمني و عداوت باشد عيبها را آشكار مينمايد.
انسان غريزه ي حب ذات دارد، به خودش بيش از هر چيز و هر كسي علاقه مند است. هميشه خودش را و آنچه وابسته به خودش است با عينك خوشبيني مينگرد، يعني درباره ي خودش و آنچه مربوط به خودش است طوري قضاوت ميكند كه دلش راضي شود نه آن طور كه حقيقت است. انسان اخلاق بد خود را خوب ميپندارد و اعمال ناپسند خود را پسنديده.
بنابراين انسان اگر دشمن داشته باشد بهتر رشد ميكند زيرا دشمن از او مرتبا ايراد گرفته و انسان را به حركت وا ميدارد. از اين رو من معتقدم انسان هاي بزرگ دشمنان بزرگي دارند.
پس اگر دشمن عيبي از انسان را آشكار نمود انسان بايد در درون خوشحال شده و سعي در برطرف نمودن آن نمايد.
ديگر راه براي درمان عيوب نفساني اين است كه هر گاه گناهي از انسان سر زد سعي بر آن داشته باشد كه نفس خود را تنبيه نمايد. مثلاً اگر از تاريكي ميترسد، بد نيست دقايقي را در تاريكي و تنهايي بماند تا بر نفس غلبه نمايد و صفت شجاعت در او رشد كند. و اگر مال حرام يا نگاهي ناپاك از او سر زد و يا غضب بر او غلبه نمود، خوب است روز را به روزه و شب را به عبادت بگذراند تا نفس تنبيه شده و جسارت خود را در مسیر گناه از دست بدهد.
البته در درجه اول بايد سعي نمود كه از تحريك قواي سه گانه (شهوت، غضب، خیال) جلوگيري شود، زيرا وقتي اين حيوانات وحشي به انسان حمله كردند، بي نهايت سخت است كه انسان سالم از چنگال آنان نجات يابد. بلكه آنچنان دل و روح تاريك ميگردد كه مقاومت عقل در برابر سلطنت طلبي ديگر قوا ضعيف شده و عاقبت کمال انسانی از بین خواهد رفت.
ورع (پاکدامنی) و نتایج آن
حضرت علی، علیه السلام، در روایتی میفرمایند: «همانطور که با دشمن خود جهاد میکنید، با هواهای نفس به مبارزه و پیکار برخیزید. »
و در جای دیگر میفرمایند:
«پیش از آنکه تمایلات نفسانی به تجری و تندروی عادت کنند، با آنها بجنگ: زیرا اگر تمایلات سرکش، در تجاوز و خودسری نیرومند شوند، فرمانروای تو خواهند شد، و تو را به هر سوء که بخواهند میبرند و در نتیجه قدرت مقاومت در برابر آنها را از دست خواهی داد. ».
علی، علیه السلام، میفرمایند: رسول اسلام شب معراج از حضرت رب العزه از بهترین اعمال سوال کرد، خداوند متعال در بخشی از پاسخ خود به سوال رسول اکرم، صلی الله علیه و آله و سلم، فرمود: «ای احمد، اگر علاقه داری پارساترین مردم باشی، نسبت به دنیا زاهد و به آخرت مشتاق باش. »
عرضه داشت: «چگونه نسبت به دنیا زهد ورزم و به آخرت عشق بورزم؟»
خطاب رسید: «خوردن و آشامیدن و لباست را از دنیا سبک بردار، که سبک گیری در این امور مصونیت حتمی از گناه است و باعث بر حفظ حقوق مردم. فردای خود از مال دنیا انباشته مکن و بر ذکر و یاد من مداومت داشته باش. »
عرضه داشت: «بیدار باش که مردم تو را آن چنان مشغول نکنند که مرا از یاد ببری و از ترش و شیرین دنیا بپرهیز و شکم و خانه را از غیر ضرورت خالی دار، و مانند طفلان مباش که چون سبز و زرد دنیا را ببینند عشق ورزند و چون شیرین و ترشش را به دست آورند مغرور گردند.
ای احمد، بر تو باد به پارسایی و خودداری از برنامههای غیر خدایی، که هر ورع و پارسایی سر دین، وسط دین و آخر دین است.
ورع، عبد را به مقام قرب حق میرساند، ورع مانند گوهرهایی است که بر آویزهی گوش میزنند و مانند نان در میان سفره است. ورع، سر ایمان و ستون دین و همانند کشتی است، همانطور که نجات از دریا برای کسی است که سرنشین کشتی است. همانطور نجات زاهدان در دنیا به ورع است. ای احمد، ورع درهای عبادت و بندگی را به روی عبد باز میکند و باعث بزرگواری و کرامت او در خلق عالم میشود، و با ورع است که عبد به مقام وصال الله میرسد».
پیامبر اکرم| زمانی که مسلمانان از جنگ با کافران و مشرکان بازمیگشتند فرمود:
مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر، و بقی علیهم الجهاد الاکبر: مرحبا به گروهی که جهاد کوچکتر را بجا آوردند، و هنوز جهاد بزرگ تر بر عهدهی آنان باقی مانده است!
عرض شد: ای رسول خدا جهاد اکبر چیست؟
فرمود:
جهادالنفس: جهاد و مبارزه با نفس.
یکی از راههای مقابله با وسوسههای شیطانی، مطالعه در زندگی قهرمانان تقوا و تفکر در برکات مبارزه با نفس است.
به عنوان مثال به این نمونه دقت کنید:
از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نقل شده است: در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباختهی من شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت. با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند تو را امتحان کند، بیا این بار تو خدا را امتحان کن! سپس به خداوند عرضه داشتم: « خدایا! من این گناه را برای تو ترک میکنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
آنگاه به سرعت از دام گناه میگریزد و بی درنگ دیدهی برزخی او روشن میشود، و آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، میبیند و میشنود.
حجه الاسلام و المسلمین سید محمد علی میلانی فرزند مرجع عالیقدر آیت الله سید محمد هادی میلانی میگوید: مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که در کف نفس و ترک گناه، خداوند به او چشم بصیرت عنایت فرموده بود، موفق شد جمعی از شیفتگان را در جهت اخلاص و عشق به خداوند تربیت نماید.
جناب شیخ، چون به این مقام رسیده بود وقتی از خانهی خود بیرون میآمد برخی اسرار برای او کشف میشد و صورت واقعی افراد را میدید. از خود ایشان نقل شده است: « روزی از چهار راه مولوی و از مسیر خیابان سیروس به چهار راه گلوبندک رفتم و برگشتم فقط یک چهرهی آدم دیدم».
بله، انسان بودن فقط به روی دو پا راه رفتن و قدرت نطق نیست، به وجود ارزشهای انسانی در انسان است. ارزش هایی که در جوانی شکل میگیرند.
برچسبها:
ما قصد نصیحت نداریم اما باید دانست حتی انسان هایی که فقط عزت دنیا را میخواهند هم برای بدست آوردن دنیا به سه چیز محتاج اند: احترام به والدین به خصوص مادر، نماز شب و دوری از شهوات.
قرآن کریم در خصوص والدین میفرماید:
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید: و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسند، کم ترین اهانتی به آنها روا مدار: و بر آنها فریاد مزن: و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.
و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنها فرود آر: و بگو: پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، آنها را مشمول رحمتشان قرار ده.
پروردگار شما از درون دلهایتان آگاه تر است: (اگر لغزشی در این زمینه داشتید) هرگاه صالح باشید (و جبران کنید) او بازگشت کنندگان را میبخشد.
سوال: مراد از احسان و نیکی کردن به پدر و مادر، که مورد سفارش اکید قرآن و روایات اسلامی قرار گرفته است، چیست؟
جواب: امام صادق× جواب این سوال را در قمستی از این حدیث به ابو ولاد حناط، چنین فرمودند:
این که با آنها به نیکی سخن بگویی و آنها را گرچه بی نیاز هم بوده باشند، وادار نکنی که از تو چیزی را که به آنها نیاز دارند، سوال کنند (و تو قبل از سوال کردن و اظهار نیاز نمودن آنان، نیاز آنها را برطرف سازی، چراکه انسان ثروتمند نیز در برخی از موارد به دیگری نیاز پیدا میکند). و چشمانت را به آنها خیره مکنی، مگر با رحمت و مهربانی. و صدایت را بر صدای آنها بلند نکنی و دستهایت را برای آنها بالا مبری و در راه رفتن بر آنها پیشی مگیری.
از امام موسی بن جعفر× نقل شده که:
مردی از رسول خدا| از حق پدر بر فرزندش پرسید، حضرت فرمود:
لا یسمه باسمه و لا یمشی بین یدیه، و لا یجلس قبله، و لا یستسب له :
او را با نام نخواند، و جلوتر از او راه نرود، و پیش از او ننشیند و موجب دشنام گویی (دیگران) به او نشود.
برکات و عنایات فراوانی از نیکی کردن به والدین نصیب انسان میشود که تجربیات زندگانی خیلی از بزرگان تایید کنندهی آن است.
در اینجا چند داستان را برای نمونه از نظر خواننده میگذرانیم:
آیت العظمی مرعشی نجفی& فرموده است: «زمانی که در نجف بودیم یک روز مادرم فرمودند: پدرت را صدا بزن تا برای صرف ناهار تشریف بیاورد. حقیر به طبقهی بالا رفتم و دیدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده. مانده بودم چه کنم: از طرفی میخواستم امر مادر را اطاعت کنم، و از طرفی میترسیدم با بیدار کردن پدرم باعث رنجش خاطر او گردم. خم شدم و لبهایم را کف پای پدرم گذاشتم و چندین بوسه برداشتم، تا اینکه در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید من هستم، وقتی این علاقه و ادب و کمال و احترام را از من دید، فرمود: شهاب الدین تو هستی؟
عرض کردم: بلی آقا.
دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: پسرم، خداوند عزتت را بالا ببرد، و تو را از خادمین اهل بیت، علیهم السلام قرار دهد».
حضرت آیت الله العظمی مرعشی میفرمود: « من هر چه دارم، از برکت آن دعای پدرم است».
شهید آیت الله مطهری میگوید: گهگاه که به اسرار وجودی خود و کارهایم میاندیشم، احساس میکنم یکی از مسایل که باعث خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایات و لطف الهی را شامل حال من کرده است، احترام و نیکی فراوانی بوده است که به والدین خود به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری کرده ام. علاوه بر توجه معنوی و عاطفی، تا آنجا که توانایی ام اجازه میداد، با وجود فقر مالی و مشکلات مادی در زندگی ام از نظر هزینه و مخارج زندگی به آنها کمک و مساعدت کرده ام.
مجتبی مطهری یکی از فرزندان شهید مطهری نیز میگوید:
من مکرر شاهد تواضع و احترام خاص پدر و معلم بزرگوارم بودم. هر گاه به فریمان (زادگاه و محل سکونت پدر بزرگم آقای حاج شیخ و فامیل پدری) سفری میکردیم پدر تاکید خاص داشتند که ابتدا به منزل پدر و مادرشان بروند. پس از آن اقوامی را که برای دیدن ایشان و خانواده به منزل حاج شیخ میآمدند میپذیرفتند. در موقع رو به رو شدن با پدر و مادر دست آنان را میبوسیدند و به ما نیز توصیه میکردند که دست ایشان را ببوسیم.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده فرمود:
من نظر الی ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل الله له صلوه.
هر کس به پدر و مادرش نظر خشمانه بنماید در حالی که آنان (والدین) بر او (فرزند) ستم هم کرده باشند، خداوند از او نمازی را نخواهد پذیرفت.
علی(علیه السلام) فرمود:
بر الوالدین اکبر فریضه :
نیکی به پدر و مادر، بزرگ ترین واجب است.
باید بدانیم نیکی به پدر و مادر مختص به زمان زندگیشان نیست بلکه پس مرگ ایشان نیز نیکی کردن واجب است. چه بسا کسانی که در دنیا دچار عقوق والدین نشده اند ولی پس از مرگ ایشان، بدلیل بی توجهی به حقوق پدر و مادر، از سوی آنان عاق شده اند.
حضرت صادق (علیه اسلام) فرمود: چه مانع است احدی از شما را که احسان کند به پدر و مادر خود، خواه زنده باشند و خواه مرده، به اینکه بعد از مردن نماز برای ایشان بکند، حج به نیابت ایشان بکند، از برای ایشان روزه بدارد و آنچه میکند هم ثوابش به آنها عاید شود و هم به خودش.
محمود اکبری در کتاب پسران چه میپرسند راه کارهای عملی و مناسبی را برای ادای بخشی از حقوق والدین بیان میکند که مایهی تاسف خواهد بود اگر در اینجا آنها را مطرح نکنیم:
بخشی از راه کارهای عملی در ادای حقوق و بزرگداشت مقام پدر و مادر موارد زیر است.
1_ با آنها نیکو سخن بگویید.
2_ اگر آنها را ناراحت کرده اید، بکوشید تا خوشحالشان کنید.
3_در نیکی کردن به پدر و مادر، خوب و بد بودن آنها را ملاحظه نکنید (حتی باید به والدین غیر مؤمن نیز نیکی کرد).
4_اگر اطاعت از آنان ممکن نبود، حق بد رفتاری ندارید.
5_پیش از آنکه چیزی از شما بخواهند، حاجتشان را برآورید.
6_در حضورشان با احترام بنشینید.
7_صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکنید.
8_در چشمانشان خیره نشوید.
9_آنها را به اسم صدا نزنید.
10_جلوتر از ایشان راه نروید (مگر آنکه ضرورتی داشته باشد).
11_بکوشید تا هرگز آنها را خشمگین نسازید.
12_در حد ممکن در برآوردن نیازها و تامین هزینهی آنان بکوشید.
13_هر قدر میتوانید به ایشان نیکی کنید.
14_هرگز در مقابلشان تکبر نورزید.
15_درخواست هایشان را برآورده سازید.
16_چنانچه در حق شما بدی کردند: در مقابل برایشان استغفار و طلب خیر کنید.
17_در مجالس، بالاتر از ایشان ننشینید.
18_هرگز صریحا به آنها جواب رد ندهید.
19_اگر از شما خواستند پیش آنها بمانید، در حد امکان از ایشان جدا نشوید.
20_در احسان به والدین جانب مادر را بیشتر مراعات کنید.
21_کاری نکنید که دیگران به پدر و مادر شما بد بگویند.
22_در وقت ورودشان از جا برخیزید.
23_مراقب سلامتی آنان باشید و اگر نیاز به پزشک و... دارند اقدام کنید.
24_غیبت ایشان را روا مدارید و نگذارید دیگران از آنها غیبت کنند.
25_نقاط ضعف آنان را بر دیگران بازگو نکنید (مگر موارد خاص).
26_صفات نیک ایشان را در حضور و غیابشان یادآور شوید.
27_محبت خود را به آنها آشکار کنید.
28_هر چه میتوانید در برابرشان تواضع کنید.
29_از ایشان تقاضایی نکنید که موجب شرمندگی شان شود.
30_بدی هایشان را فراموش کنید.
31_آنها را با سخن و رفتار تحقیر نکنید.
32_برای پدر و مادر خود دعا و احسان نمایید.
تندرویهای والدین
بعضی از مواقع عدهای جوانان عملکرد ناشیانهی بعضی افراد مذهبی را به حساب خود مذهب میگذارند و از دین و تمام انسانهای مذهبی، تنفر پیدا میکنند، مثلاً شخصی قصد امر به معروف و نهی از منکر دارد، اما به روش آن آگاه نیست و با تندی دست به چنین کاری میزند، یا فلان شخص مذهبی رعایت بهداشت و آراستگی ظاهر نمی کند و با چهره ای ژولیده در جامعه ظاهر میشود یا پدری در امور مذهبی، مانند نماز و غیره بر فرزندش بسیار سخت میگیرد. و هرز گاه او را به کارهای غیر واجب وا میدارد. قطعا برخوردهای این چنانی میتواند زمینه یا عامل گریز جوانان از مذهب و ایمان مذهبی شود.
برخی پدر و مادرها متأسفانه در راه تربیت فرزند راه افراط را میپیمایند. آنان گاهاً حتی خود را بجای پدر و مادر، خدای فرزندان قرار داده و آنان را بندهی خویش میسازند.
بنده ساختن یکنفر تنها به این معنی نیست که او را مجبور به سجده در برابر خود کنید. قرآن کریم در داستان برخورد موسی و فرعون، جابرانه فرمان راندن فرعون بر بنی اسرائیل را «تعبید» (بنده گرفتن) میخواند. از زبان موسی در جواب فرعون میگوید: «و تلک نعمته تمنها علی ان عبدت بنی اسرائیل (شعرا/22»).
یعنی تو بنی اسرائیل را بندهی خود ساخته ای و آنگاه بر من منت میگذاری که هنگامی که در خانهی تو بودم چنین و چنان شد؟
بدیهی است که بنی اسرائیل نه فرعون را پرستش میکردند و نه بردگان فرعون بودند، بلکه صرفا تحت سیطرهی طاغوتی و ظالمانهی فرعون قرار داشتند.
از نظر قرآن هر اطاعت امری عبادت است: اگر برای خدا باشد اطاعت خداست و اگر برای غیر خدا باشد شرک به خداست. هر گونه رابطهی «ارباب و مربوبی» شرک است. حتی در مورد رهبر یک کشور هم گفته اند تنها زمانی اطاعت از او شرک نیست که منبع اولیه اوامر او قرآن یا خواست الهی باشد.
بنابراین تسلیم شدن در برابر خواستههای خارج از انسانیت و اسلام والدین، جایز نیست.
بزرگان ميگويند: اگر پدر و مادر شما در دستوردهي افراط كنند و عرصه را بر شما تنگ نمايند، شما ميتوانيد اعمالي را كه درست هستند ولي مخالف با امر آنان است بدون اطلاع و يا ناراحت كردن والدين انجام دهيد. بياد داشته باشيد وظيفهي شما ناراحت نكردن آنان است.
بايد بدانيد بهترين روش براي تربيت فرزند اهداي حس كرامت به اوست. علماء و مفسران قرآن، در تفسير آيات قرآن ميگويند: پدر نبايد امر كننده باشد امّا اگر با احترام زياد به فرزند و بزرگ شمردن او، اين حس را به او تلقين كنيم كه با كرامت و بزرگوار است، فرزند هرگز در شأن خود نميبيند آلودهي معصيت شود و خود را خوار كند.
اميرالمؤمنين(ع) غذايش با غذاي فرزندانش تفاوت داشت. اجازه ميداد آنها آنطور كه ميخواهند غذا بخورند، با آنها با احترام صحبت ميكرد و از آنها نظرخواهي مينمود. اينها باعث ميشود كه فرزند حس كرامت كند. آنگاه ديگر نوجوان و جوان ما اعتياد، شهوات و گناهان را در شأن خود نميبيند. اين روش تربيتي همان است كه اهلبيت(عليهمالسلام) براي تربيت انسان از آن استفاده كردند.
وقتی علت رفتار جبارانه را از والدین میپرسید، وسواس خود برای تربیت فرزند را بهانه میسازند. پدری را میشناختم که میخواست به زور کتکهای بی امان، فرزند خود را تبدیل به شخصی با ایمان کند.
ولو شاء ربک لآمن فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین. خطاب به پیغمبر است. پیغمبر اکرم خیلی مایل بود مردم مؤمن بشوند. قرآن میگوید زور در مورد ایمان معنی ندارد. اگر زور صحیح بود خدا خودش به ارادهی تکوینی خودش میتوانست همهی مردم را مؤمن کند اما ایمان یک امری است که باید مردم انتخاب بکنند. پس به همان دلیل که خود خدا با ارادهی تکوینی و اجباری مردم را مؤمن نکرده است و مردم را مختار و آزاد گذاشته است، تو هم ای پیغمبر مردم را باید آزاد بگذاری، هر که دلش بخواهد ایمان بیاورد، هر که دلش میخواهد ایمان نیاورد.
این وسواس در مورد تربیت و نگه داری از فرزندان تأثیراتی وحشتناک روی آنان میگذارد. اول اینکه آنها را از دین متنفر میسازد، همانطور که سخت گیریهای کلیسا، جهان را از دین فراری ساخت. انسان بصورت ناخود آگاه دوست دارد زنجیرهایی را که به دورش گسترده اند پاره کند، حال اگر حس کند دین هم جزو این زنجیرهاست بدون شک برای نابودی دین نیز تلاش خواهد کرد.
دومین تأثیر بد این نوع تربیت، بی شخصیت ساختن فرزندان است. بشر اگر بخواهد رشد پیدا بکند باید در کار خودش آزاد باشد، در انتخاب خودش آزاد باشد. شما بچه تان را تربیت میکنید، خیلی هم علاقه مند هستید که او آن طوری که دلتان میخواهد از آب در بیاید ولی اگر همیشه از روی کمال علاقه ای که به او دارید در تمام کارها از او سرپرستی کنید یعنی مرتب به او یاد بدهید، فرمان بدهید: این کار را بکن، از اینجا برو، اگر میخواهد چیزی بخرد همراهش بروید، هی به او دستور بدهید: این را بخر، آن را نخر، محال است که این بچهی شما یک آدم با شخصیت از آب در بیاید. در حدودی برای شما لازم است بچه تان را هدایت کنید و در حدودی هم لازم است او را آزاد بگذارید. یعنی هم هدایت و هم آزاد گذاشتن. این دو وقتی با یکدیگر توام شد، آن وقت بچهی شما اگر یک استعدادی هم داشته باشد ممکن است که یک بچه با تربیت کاملی از آب درآید.
در تفاسیر ذیل آیه لا اکراه فی الدین نوشته اند که مردی انصاری که قبلا بت پرست بود دو پسر داشت که مسیحی شده بودند. این پسرها به مسیحیتی که گرایش پیدا کرده بودند علاقه مند بودند، اما پدر مسلمان بود و خیلی ناراحت بود از اینکه دو پسرش مسیحی شده اند. آمد خدمت رسول اکرم و گفت یا رسول الله! من چه کنم این بچه ها مسیحی هستند، هر کاری میکنم مسلمان نمی شوند، آیا اجازه میدهی اینها را مجبور کنم از دینشان دست بردارند و مسلمان بشوند؟ فرمود: نه. لا اکراه فی الدین.
پیغمبر اکرم فرمود: اجباری در کار نیست. بچههای شما دلشان میخواهد اسلام اختیار بکنند، اگر نمی خواهند اختیار با خودشان، میخواهند بروند بروند، دین امر اجباری نیست.
بسیاری از حکمهای جابرانهی والدین بدین خاطر است که فراموش میکنند فرزند هم حقوقی دارد تا آنجا كه در برخی روایات دیده میشود آزار فرزند آزار والدین انسان محسوب خواهد شد.
علامه مجلسی& روایتی را از امام موسی بن جعفر× نقل کرده که به مردی فرمود:
آیا برای تو پدر و مادر(زنده) هست؟ گفت: نه. فرمود: آیا برای تو فرزندی هست؟ گفت: بلی. به او فرمود:
بر ولدک یحسب لک بر والدیک :
به فرزندت نیکی کن تا برای شما نیکی به پدر و مادر محسوب گردد.
در مقابل: قطع احسان از فرزند و بی اطلاعی از وضع معاش او نیز، اذیت و آذار والدین محسوب میگردد: زیرا بزرگ ترین مصداق مردم آزاری – که زیان آن به پدر و مادر انسان نیز میرسد – قطع احسان و احیانا اذیت و آزار رساندن به فرزند خود خواهد بود.
از امام صادق علیه السلام نقل شده فرمود:
بر الرجل بوالده بره بوالدیه :
نیکی کردن مرد به فرزندش، نیکی به پدر و مادرش محسوب میشود.
برچسبها:
همانطور که گفتیم جوانی دورهی بیدار شدن غریزهی جنسی ست. از آنجا که این غریزه مهم ترین دغدغهی یک جوان محسوب میشود، بحث را از آن شروع میکنیم.
چند غریزهی بسیار قوی در جوان بیدار میشوند که بعضی از مهم ترین آنها عبارتند از استقلال طلبی، شهرت طلبی، گروه گرایی و تجمل گرایی. اما شاید بتوان گفت قدرتمند ترین غریزهای که در جوان بیدار میشود غریزهی جنسی ست.
امروزه به دلیل صحنه ها و شرایط تمدن برهنهی حاضر، بلوغ زودرس به امری عادی تبدیل شده است. بلوغ عقلی نیز امروز دیرتر از قبل اتفاق میافتد. فاصلهی زیاد بین این دو بلوغ زمینهی بسیاری از انحرافات جوان است. جوانی که بدون آمادگی کامل ناگهان در برابر غولی بنام شهوت قرار میگیرد.
در دنیای ما یک جوان معمولی برای اینکه تحصیلات خود را به اتمام رساند و بتواند شرایط لازم برای یک زندگی عادی را فراهم آورد حداقل به بیست سال وقت نیاز دارد. یعنی انسان در حدود سی سالگی تازه میتواند ازدواج کند. اما تا قبل از این با غریزهی خود چه باید کند؟ ابتدا به نظر میرسد جوان دو انتخاب بیشتر ندارد: یا باید خود را درگیر انواع فساد ها و بدبختی ها مثل زنا، لواط و استمناء کند و یا باید غریزهی خود را با انواع ریاضت ها و سخت گیری ها سرکوب نماید. و در هر دو صورت دچار خسران و بدبختی شده است. ما ابتدا راه اول را بررسی میکنیم.
استمنا
متاسفانه بسیاری از جوانان برای فرار از فشار شهوت به استمنا پناه میبرند. رسول خدا| در مورد استمنا میفرمایند: هر کس با دست، شهوتش را بیرون کند ملعون است.
امام صادق× هم دربارهی حکم استمنا میفرماید: هر کس شهوت خود را به این وسیله و مانند آن دفع کند در حکم زنا کردن است، یعنی با گناه زنا برابر میباشد.
خیلی ها فقط بر اثر آگاه نبودن از عواقب این عمل گرفتار آن میشوند. ضررهای استمناء بسیار است از جمله:
الف) پیامدهای جسمانی: ضعف چشم و بینایی، تحلیل رفتن قوای جسمانی، عقیم شدن و ناتوانی در تولید مثل، پیری زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتی چهره و از بین رفتن طراوت صورت.
ب) پیامدهای روحی و روانی: ضعف حافظه و حواس پرتی، اضطراب، منزوی شدن و گوشه گیری، افسردگی، بی نشاطی و لذت نبردن از زندگی، پرخاشگری و بد اخلاقی و تند خویی، کسالت دائمی و ضعف اراده.
ج) پیامدهای اجتماعی: ناسازگاری خانوادگی، بی میل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانی در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بی غیرت شدن، احساس طرد شدن، از بین رفتن عزت، پاکی، شرافت و جایگاه اجتماعی، دیر ازدواج کردن و لذت نبردن از زندگی مشترک.
«کانت» در خصوص این موضوع چنین مینگارد:
هیچ چیز به اندازهی کام گرفتن از خود (خود ارضایی)، ذهن و جسم را ضعیف نمی کند و این نوع شهوترانی به کلی با طبیعت آدمی مغایر است، اما این موضوع نباید از جوان پنهان بماند. باید آن را با همهی زشتی اش پیش روی او قرار داده، بگوییم که بدین طریق از تولید مثل خواهد افتاد و یادآور شویم که این عادت زشت، بیش از هر چیز دیگری قدرت جسمی اش را تباه خواهد کرد. با این کار سبب پیری زودرس خویش خواهد شد،عقلش واقعا ضعیف خواهد شد و غیره و غیره.
این عمل، مبتلایان را به ضعف قوای شهوانی دچار میکند، و شهامت و سلامت رفتار از آنان سلب میشود. چه بسا اشخاصی هستند که در اوج جوانی بر اثر مبتلا شدن به جلق، چنان دچار ضعف قوای روحی و جسمی میشوند که به مراتب ضعیف تر و رنجورتر از معتادان به تریاک و دیگر مواد مخدر میگردند.
سری به تیمارستان تهران بزنید، از هر ده نفر دیوانه ای که در آنجا سکونت دارند نه نفر به جلق معتاد هستند: یعنی بر اثر ابتلا به استمنا کارشان به جنون کشیده است و به گوشه تیمارستان افتاده اند: زیرا عمل مذموم و ناپسند جلق، در قوای دماغی تأثیر زیادی دارد و بدون اغراق از هر ده نفر بیمار مسلولی که در آسایشگاه خوابیده اند، چهار نفر به علت ابتلا به جلق، به این بیماری خطرناک دچار گردیده اند. اینها ادعا نیست. بلکه حقیقتی ست که علما و دانشمندان با دهها سال تجربه، به درک آن موفق شده اند.
استمنا تنها ظلم به خود یا خالق نیست بلکه ظلم به همهی جامعه است. جامعه ای که قطعا بر گردن ما حق دارد، زیرا انسان با انجام عمل استمنا شانس بچه دار شدن و یا بچهی سالم داشتن را از خود میگیرد. علاوه بر این او روح و جسم خود را بتدریج تخریب میکند. با این عمل انسان به جامعه و به نژاد خود خیانت کرده، زیرا آنها را از داشتن یک نسل نو و سالم محروم ساخته است. در واقع این عمل چون خودکشی میماند.
انتحار و خودکشی نیز جنبه حقوقی دارد، یعنی از جنبه حقوق اجتماعی نیز جایز نیست. هیچ کس نمی تواند از جنبه حقوقی ادعا کند که اختیار خودم را دارم، میخواهم خودم را معدوم کنم. اجتماع به او میگوید من در این ساختمان مجهز سهیم و شریکم، سرمایههای مادی و معنوی صرف کرده ام تا این ساختمان کامل و مجهز را به وجود آورده ام، اکنون وقت آن است که دین خود را استرداد کنم و از تو خدمت بخواهم، تو حق نداری پیش از آنکه دین اجتماع خود را بپردازی خود را معدوم کنی: اما بعد از آنکه حق اجتماع را به قدر کافی پرداختی از این نظر منعی نیست. البته از جنبه الهی، قطع نظر از اجتماع و حقوق اجتماع، هیچ کس حتی کسی که دین اجتماع را پرداخته است نمی تواند خود را معدوم کند. اگر فرضا اجتماع از حق خود بگذرد به اینکه قانونی تصویب کند و خودکشی را اجازه دهد باز هم از نظر حق الهی حق ندارد: یعنی هر کسی بیش از آن اندازه که از آن خودش است از آن خالقش است، نه به معنی اینکه خالق در او ذی نفع است بلکه به معنی اینکه در او ذی نظر است.
لواط
از آنجا که ما علاوه بر مسوول بودن مقابل خود و آفریدگارمان، در برابر سلامت جامعه نیز مسوولیم، وظیفه داریم با استمنا، لواط و زنا بشدت مبارزه کنیم.
عمل بسیار نفرت انگیز دیگری که بعضی برای فرار از فشار شهوات به آن پناه برده اند لواط است. این عمل نیز علاوه بر خیانت به خود و خالق، خیانت به جامعه و نژاد انسان نیز هست زیرا انسان با انجام این عمل نفرت انگیز علاوه بر خارج شدن از مسیر اصلی طبیعت، موجب شیوع بیمارهای خطرناکی چون ایدز و بی میلی به ازدواج میشود.
خداوند سبحان در این باره میفرمایند: شما با مردان خلوت کرده و راه (فطرت زناشویی) را قطع میکنید.
آیا عمل زشت و منکری را با مردان انجام میدهید و زنان را که خدا برای شما آفریده رها میسازید؟ شما گروه متجاوز و نابه کار هستید.
پیامبر اکرم| هم در این باره میفرمایند: کسی كه زنی را از دبر یا مردی یا پسری را وطی کند خداوند او را در روز رستاخیز محشور میگرداند در حالی که بویش بدتر از بوی مردار باشد. از بوی او مردم اذیت میشوند تا آنکه داخل جهنم گردد و خدا از او عوض و مثل قبول نمی کند و عملش را باطل مینماید و در تابوتی که با میخهای آهنی بسته شده گذاشته میشود که اگر رگی از آن به چهار صد ملت برسد کشته میشوند و او از لحاظ عذاب از شدید ترین مردم است.
از حضرت صادق× منقول است که لواط آن است که در میان رانهای او داخل کند و هر که در دبر داخل کند کافر شده است به آنچه خدا بر محمد| فرستاده است.
زنا
و هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است.
زنا دیگر راه انحرافی برای ارضای غریزهی جنسی ست. این عمل یکی از منفورترین اعمال در مکتب اسلام است زیرا علاوه بر خیانت به ناموس دیگران، مفاسد بیشماری را بر روح جامعه و خانواده وارد میآورد.
زنا هم چون لواط فطرت و بشریت را تهدید به نابودی میکند. امام صادق× میفرماید:
«ان اشد الناس عذابا یوم القیامه رجل اقر نطفته فی رحم یحرم علیه. ».
«سخت ترین عذاب روز رستاخیز، عذاب کسی است که نطفه خود را در رحم زنی که بر او حرام است بریزد».
بسیاری از تمدنهای گذشته بدلیل شیوع پیدا کردن لواط و زنا از هم پاشیده شدند، زیرا این اعمال علاوه بر غضب و عذاب خداوند، موجب از هم گسیختگی و فساد اجتماع میگردند. مثلاً به چند مورد زیر دقت کنید:
اول: اختلاط نطفه ها و مشتبه شدن نسبت ها.
دوم: در صورتی که زنی بچه ای را از راه زنا در زندگی زناشویی خود بیاورد و به او نسبت دهد آن بچه از او ارث میبرد – آنچه حق شرعی دیگران است – پس غاصب حق غیر است.
سوم: نزاع و جنگ ها و قتلهایی که میان مردم به سبب زنا صورت میگیرد.
چهارم: تعطیل ازدواج زنان با مردان هم شأن خود.
پنجم: تقلیل نسل و اولاد و عدم پیشرفت عمران و آبادی.
ششم: رفتن فتوت و مردانگی از جامعه.
هفتم: رفتن شرافت و آبرومندی.
هشتم: جماعتی عمل زشت زنا را شغل خود قرار داده، از این راه کسب معشیت میکنند.
یکی از ضررهای مقاربتی نا مشروع (زنا) مرض خطرناک و موحش سوزاک است که موجب سقوط و انحلال نسل را فراهم نموده، ضربههای کشنده ای بر پیکر اجتماع وارد میآورد.
دکتر «فلانج» راجع به زنا میگوید:
از میان عللی که سبب کوتاهی عمر انسان میشود، زنا است و بر ما اطبا لازم است این عمل شوم را از هر کوتاه کننده عمری مضرتر بدانیم.
راه حلها
ما در اینجا به چندی از راه حلهای توصیه شده برای پیشگیری و درمان از استمنا، لواط و زنا میپردازیم.
1 ـ افكار جنسي را به فكر خود راه ندهيد و از ترسيم صحنه هاي محرك در ذهن و فكر خود پرهيز نماييد.
2 ـ از اشتغال به اموري كه مستلزم برخورد و صحبت با زنان نا محرم است، دوري كنيد.
3 ـ از نگاه كردن به فيلم ها و مناظر تحريك آميز جداً پرهيز كنيد.
4 ـ. هرگز وقت خالي براي خود باقي نگذاريد، تا افكار جنسي به ذهن شما هجوم نياورد و براي همه ي اوقات زندگي، برنامه ي مناسب داشته باشيد .
5 ـ يكي دو روز از هفته را، روزه ي مستحبي بگيريد .
6 ـ به منظور تخليه ي انرژي زايد بدن، به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
بعضی از غذاها مانند موز، پیاز، زعفران و... غریزهی جنسی را تحریک میکنند. اگر جوانان به خوردن این نوع غذاها مجبوراند، باید به انجام دادن کارهایی مانند ورزش، نرمش و روزه بپردازند.
یکی دیگر از عواملی که منجر به سقوط انسان در ورطهی شهوات میشود بیکاری ست. بیکاری عواقب بسیاری دارد از اینرو در مکتب اسلام بشدت از آن نهی شده است.
رسول خدا (ص) فرموه است:
از رحمت خدا بدور است آن کسی که سنگینی زندگانی خویش را بر دوش دیگران اندازد.
كار و فعاليت صحيح مانع بروز گناه و معصيت و جرم و جنايت ميگردد. بدن آدمي به مقداري حركت و جنبش و عمل احتياج دارد. نيروي كار و حركت متواليا در بدن ذخيره ميگردد. انسان – و بلكه همه ي ذي حيات ها – بر خلاف جامدها دائما در حال كسب انرژي است و نياز به مبادله دارد، برخلاف يك قطعه آهن يا سنگ مثلاً. اگر انسان كار صحيح انجام داد و نيروهاي ذخيره شده را در مجراي صحيح مصرف كرد، بدن آرام ميگيرد واگرنه خود به خود آدمي به كارهايي وادار ميشود كه گناه و معصيت و جرم و جنايت شناخته ميشوند. برخي از مردم در اثر بيكاري غيبت كن و سخن چين و فتنه انگيز ميگردند و برخي ديگر قاتل و جاني بار ميآيند.
دانشمندان گفته اند بسياري از گناهان و معاصي و جرم و جنايت ها در حقيقت يك نوع انفجاري است در وجود عامل آنها، مانند انفجار يك ديگ بخاري كه هيچ گونه منفذي نداشته باشد، و اگر كسي راه همه گونه فعاليت صحيح را به روي خود ببندد، خواه ناخواه به گناه وادار خواهد شد زيرا در اثر فشار طبيعت و احتياج به حركت، اراده را از دست خواهد داد و جنايتي از او بروز خواهد كرد.
برخي از مردم گمان ميكنند كه كار فقط براي مردم فقيرلازم است تا به اين وسيله بتوانند به زندگي ادامه دهند و اما كسي كه مثلاً ثروت باد آورده دارد نيازي به كار ندارد. اما چنين نيست، زيرا هر كسي بيش از هر چيزي متعلق به اجتماع است.
گذشته از اينها شما اگر به جامعه ي بيكار بنگريد خواهيد ديد جرم و جنايت در آن بيشتر است زیرا وقتي غذاي صحيح نرسيد از گوشت مرده تغذيه ميكند.
پاسکال گفته است:
مصدر کلیهی مفاسد فکری و اخلاقی بیکاری است. هر کشوری که بخواهد این عیب بزرگ اجتماعی را رفع کند، باید مردم را به کار وا دارد تا آن آرامش عمیق روحی که عدهی معدودی از آن آگاهند در عرصهی وجود افراد برقرار شود.
غالبا حکام جانی از آب در می آیند و یکی از علل جانی شدن آنان همین حالت تعطیل بودن و عطله از کار درست است چون تعین مآبی اقتضا میکند که حاکم هیچ کاری از کارهای شخصی خود را انجام ندهد.
شما باید بدانید انسان دارای چهار قوهی عقل، خیال، شهوت و غضب است. بیکاری ممکن است منجر به طغیان یکی از این قوه ها شود. با این حال نخوردن گوشت، روزه گرفتن و اوقات فراغت را مشغول کاری بودن راه حلی موقتی برای حل مشکل غریزهی جنسی به نظر میرسد. چرا؟ چون دانشمندان و روانشناسان عصر ما به موفقیتها و اکتشافات بسیار عظیمی دست یافته اند، از جمله اینکه اگر شخص غریزهی قدرتمند جنسی را در جوانی سرکوب کند بعدها این عمل او بصورت عقده و بصورت بحرانهای شدید روحی در او ظهور خواهند کرد و از او موجودی غیر انسانی و بیمار میسازند.
اگر انسان بعضی از قوا را سیر کند و بعضی را گرسنه بگذارد، آن قوای گرسنه علیه قوای سیر طغیان و قیام میکنند و وجود این آدم را خراب میکنند. اینکه اسلام میگوید حقوق تمام قوا و نیروها را ادا کنید و بپردازید، برای همین است. میگوید تو میگویی روح دارم، جسم هم دارم. روح تو حق دارد، جسم تو هم حق دارد. میگویی من غریزهی دینی دارم، احساس عبادت در من هست. میگوید حق هر دو را باید بدهی، نه اینکه یکی را فدای دیگری بکنی. خیال نکنی که اگر از ناحیهی شهوات نفسانی و جسمانی بکاهی و دائم به عبادت بپردازی، آن قوای شهوانی تو را آرام میگذارد. خیر بلکه طغیان میکند. عینا همچون جامعه. اگر طبقه ای در جامعه همیشه سیر شوند و طبقه ای دیگر همواره گرسنه بمانند و سیری طبقهی دیگر را ببینند با خشم دست به طغیانی خونین میزنند. این مساله را در عصر ما بیش از هر کس فروید شکافته است.
فروید کشف کرد که انسان دارای دو روان است: خودآگاه و ناخودآگاه. خصوصیت روان ناخودآگاه این است که بر روان خودآگاه حاکم است. این کشف برای رد مکتب ماتریالیسم موثر بود. نتیجهی اول کشف روان ناخودآگاه این بود که مساله اصالت روح را بسیار روشن کرد. معلوم شد روان انسان خیلی عمیقتر از این حرف سادهی بچه گانه ای است که چهارتا ماتریالیست میگویند: {حالات روانی انسان نتیجهی } فعل و انفعال شیمیائی سلسله اعصاب است.
فروید از طریق شناخت آیه ای موفق بدین کشف شد. شناخت آیه ای یعنی درک یک شی نه بوسیله درک خود آن چیز بلکه از روی درک آثار آن. مثلاً نبوغ نویسنده و یا قدرت خداوند را نمی توان مشاهده کرد اما از طریق وجود آیات و نشانههای آنها در خلایقشان میتوان به وجود آنها پی برد. فروید نیز از روی آثار و نشانههای موجود در رفتار انسان کشف کرد بخش عظیم رفتارهای انسان از ضمیر ناخودآگاهی او ناشی میشوند.
فروید – که قهرمان روانکاوی است – معتقد بود که تمام عناصر روان ناخود آگاه انسان از روان خودآگاه گریخته اند و در آنجا جائی را برای خودشان تشکیل داده اند، یعنی عناصر روان ناخودآگاه ابتدا در روان خودآگاه بوده اند، ولی آن عناصر از مرزی که میان روان خودآگاه و روان ناخودآگاه وجود دارد، به طور پنهان گریخته اند و به قسمت روان ناخودآگاه رفته اند. آنها تدریجا در آنجا دنیایی تشکیل داده اند که از روان خود آگاه بسیار مفصل تر و وسیع تر و گسترده تر است. از نظر فروید، مخصوصا پس راندگیهای روان {باعث این گریز میشود }. «پس راندگی ها» یعنی آنجا که غرایز و تمایلات انسان، میل به بروز و ظهور دارند، و انسان مانع بروز و ظهور آنها میشود (به قول او سانسور میکند)، عادات و عرف اجتماعی اجازه نمی دهد که قسمتی از روان خودآگاه انسان {بروز کند}. مثلاً انسان بر یک امری خشم گیرد { ولی نتواند خشم خود را ارضا کند }. البته بیشتر تکیهی فروید روی تمایلات جنسی است: انسان از نظر جنسی تمایلی پیدا میکند ولی شرائط و محیط اجتماعی اجازهی بروز نمی دهد. چاره ای نمی بیند الا اینکه این میل و به اصطلاح این عشق را فراموش کند. مثلاً به خیابان میرود، چشمش به یک صورت میافتد، دلش به دنبال چشم میرود. ولی انسان حس میکند که نمی شود دنبالش را گرفت: راه بسته است. چاره ای نمی بیند جز اینکه فراموش کند. فراموش هم میکند ولی در واقع فراموش نکرده است: قضیه فراموش شدنی نیست. وقتی آن میل دید که به او اجازهی بیرون آمدن از این طرف نمی دهند، از آن دروازهی دیگر که در روان انسان وجود دارد میگریزد و به رواان ناخودآگاه میرود. این احساس و تمایل همیشه میداند که اگر بخواهد بیرون بیاید فورا میگویند: برو گم شو! و اجازهی بیرون آمدن به او نمی دهند.
اما او که نمی تواند برای همیشه {در روان ناخودآگاه} بماند. چه میکند؟ تغییر چهره و قیافه میدهد، ماسک به چهرهی خودش میزند.
مثل کسی که در کشوری تحت تعقیب است، از مرزها فرار میکند و به خارج از کشور میرود، میداند که اگر با آن چهره و قیافه و با آن شناسنامه و گذرنامه از مرز داخل شود فورا توقیف میشود و از طرفی میخواهد به کشور بیاید. چه میکند؟ شناسنامه و گذرنامه اش را عوض میکند، ماسک میزند و با نام دیگر از مرز وارد میشود.
فروید معتقد است که بسیاری از تجلیات روان ناخودآگاه انسان، عناصر رانده شده از روان خودآگاه است که ابتدا جنبهی سفلی و جنبهی پست و حیوانی داشتهاند، بعد گریختهاند و به روان ناخودآگاه رفتهاند: چارهای ندیدهاند جز اینکه در یک لباس و ماسک و چهرهی دیگری بیرون بیایند. مثلاً به صورت یک خیر خواهی اخلاقی بروز میکنند.
البته در اینجا نظریهی فروید از دایرهی اعتقاد به انسانیت خارج میشود زیرا او منشأ همهی عواطف انسانی را شهوات جنسی میداند. او از این مساله آگاه نیست که همهی ضمیر ناخود آگاه، افکار و تمایلات رانده شده نیست، بلکه بخش عظیمی از آن فطرت انسانی ست. اما در کل نمی شود انکار کرد که فروید به کشفی بزرگ نائل آمده است. اینکه تمایلات جنسی انسان اگر از راه درست ارضا نگردند، روح آدمی بیمار میشود.
غرب برای حل مشکل به بی بند و باری جنسی روی آورد. غافل از اینکه شهوت جنسی سیر شدنی نیست. اگر چشم و دل هر لحظه در اجتماع ارضاء گردند، نه تنها سیر نشده بلکه تشنگی آنها بیشتر هم خواهد شد. شهوات انسان چون آب شور دریا میماند، هر چه بیشتر بنوشید، بیشتر تشنه میشوید. از اینرو امروز جامعه غرب بیش از قبل به بیماریهای روانی و اجتماعی دچار شده. با آزاد گذاشتن شهوات، نه تنها شهوت افول نکرده، بلکه به شکل ها، رنگ ها و طریقهای گوناگون و وسیع تری گسترش یافته است. از زنا به لواط، از لواط به تجاوز به کودکان، از کودکان به تجاوز به حیوانات مسیری بوده که غرب آن را پیموده است.
حال آیا برای حل مشکل غریزهی طغیان گر جنسی به بن بست رسیده ایم؟ جوان تا قبل از سن بیست و پنج سالگی که نمی تواند ازدواج کند، از طرف دیگر نمی داند تا قبل از این سن با غریزهی جنسی خود چه کند. گفتیم که اگر از راههای غیر شرعی آن را ارضا کند ضررهای بسیاری هم در دنیا و هم در آخرت خواهد دید، و اگر هم بکلی این غریزه را در این سنش که اوج شهوت است کنار بگذارد بعدا دچار بیماریها و عقدههای وحشتناک و عمیق خواهد شد. پس تکلیف جوان چیست؟
بسیاری ازدواج موقت را پیشنهاد میکنند.
ازدواج موقت
ازدواج موقت از آن جهت تشریع شده است که ازدواج دایم به تنهایی قادر نبوده است که در همهی شرایط و احوال رفع احتیاجات بشر را بکند و انحصار به ازدواج دایم مستلزم این بوده است که افراد یا به رهبانیت موقت مکلف گردند و یا در ورطهی کمونیسم جنسی غرق شوند. بدیهی ست که هیچ پسر یا دختری از آنجا که برایش زمینهی یک زناشویی دایم و همیشگی فراهم است، خود را با یک امر موقتی سرگرم نمی کند.
ما ابتدا باید بدانیم که تاریخ متعه چیست و علت ترک آن در بین اهل تسنن چه بوده؟
به اتفاق شیعه و سنی پیغمبر در زمان خودش متعه را یک جا اجازه داد، یک جا منع کرد، باز یک جا اجازه داد، یک جا منع کرد. سنیها هم این را قبول دارند. دلیلش این است که اصل این کار جایز است ولی حاکم یک جا میتواند اجازه بدهد که انجام بدهید، یک جا هم بگوید انجام ندهید. یک جا مورد احتیاج بوده، اجازه داده. جای دیگر احتیاج نبوده صرف شهوترانی بوده، پیغمبر اجازه نداده است.
مسلمانان اتفاق و اجماع دارند که در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است و رسول اکرم| در برخی از سفرها که مسلمانان از همسران خود دور میافتادند و در ناراحتی بسر میبردند، به آنها اجازهی ازدواج موقت میداده است. و همچنین مورد اتفاق مسلمانان است که خلیفهی دوم در زمان خلافت خود نکاح منقطع را تحریم کرد. خلیفهی دوم در عبارت معروف و مشهور خود چنین گفت: «دو چیز در زمان پیغمبر روا بود، من امروز آنها را ممنوع اعلام میکنم و مرتکب آنها را مجازات مینمایم: متعهی زنها و متعهی حج».
گروهی از اهل تسنن عقیده دارند که نکاح منقطع را پیامبر اکرم خودش در اواخر عمر ممنوع کرده بود و منع خلیفه در واقع اعلام ممنوعیت آن از طرف پیغمبر اکرم بوده است. ولی چنان که میدانیم عبارتی که از خود خلیفه رسیده است، خلاف این مطلب را بیان میکند.
توجیه صحیح این مطلب همان است که علامهی کاشف الغطاء بیان کرده اند. خلیفه از آن جهت به خود حق داد این موضوع را قدغن کند که تصور میکرد این مساله داخل در حوزهی اختیارات ولی امر مسلمین است: هر حاکم و ولی امری میتواند از اختیارات خود به حسب مقتضای عصر و زمان در این گونه امور استفاده کند.
به عبارت دیگر، نهی خلیفه نهی سیاسی بود نه نهی شرعی و قانونی. طبق آنچه از تاریخ استفاده میشود، خلیفه در دورهی زعامت، نگرانی خود را از پراکنده شدن صحابه در اقطار کشور تازه وسعت یافتهی اسلامی و اختلاط با ملل تازهی مسلمان پنهان نمی کرد: تا زنده بود مانع پراکنده شدن آنها از مدینه بود: به طریق اولی از امتزاج خونی آنها با تازه مسلمانان قبل از آنکه تربیت اسلامی عمیقا در آنها اثر کند ناراضی بود و آن را خطری برای نسل آینده به شمار میآورد و بدیهی است که این علت امری موقتی بیش نبود. و علت اینکه مسلمین آنوقت زیر بار این تحریم خلیفه رفتند این بود که فرمان خلیفه را به عنوان یک مصلحت سیاسی و موقتی تلقی کردند نه به عنوان یک قانون دائم، و الا ممکن نبود خلیفهی وقت بگوید پیغمبر چنان دستور داده است و من چنین دستور میدهم و مردم هم سخن او را بپذیرند.
ولی بعد ها در اثر جریانات بخصوصی «سیره ی» خلفای پیشین، بالاخص دو خلیفهی اول، یک برنامهی ثابت تلقی شد و کار تعصب به آنجا کشید که شکل یک قانون اصلی به خود گرفت. لهذا ایرادی که در اینجا بر برادران اهل سنت ما وارد شده است بیش از آن است که بر خود خلیفه وارد است. خلیفه به عنوان یک نهی سیاسی و موقت – نظیر تحریم تنباکو در قرن ما – نکاح منقطع را تحریم کرد، دیگران نمی بایست به آن شکل ابدیت بدهند.
گفته شده اگر ازدواج موقت تعطیل نمی شد امروز خیلی از انحرافات جنسی در میان جوامع اسلامی نمی بود. اما این طرز فکر تا چه حد درست است؟
باید بدانید این راه حل هم به عنوان پاسخی برای حل مشکل شهوت در جامعهی امروزی، خالی از اشکال نیست. نکاح متعه از آن جهت که موقتی و پایان پذیر است، منجر به پیدایش کودکان بی سرپرست میشود و وجود کودکانی محروم از کانون گرم خانواده و آغوش پر مهر پدر و مادر، تهدید جدی برای سلامت و امنیت جامعه شمرده میشود. بنابراین، ازدواج موقت نباید راه حل کلی در نظر گرفته شود، بلکه تا آنجا که امکان دارد، باید دایرهی استفاده از آن را محدود کرد.
ابوالحسن× به بعضی از دوستانش نوشت بر متعه گرفتن اصرار نداشته باشید، فقط اقامهی سنت نمایید و با متعه از زنانتان دوری نجویید که شاید آنها کافر شوند و از ما تبری جویند و بر ما نفرین کنند.
تشریع متعه برای رفع نیاز جنسی بوده است و روایت هایی که در مورد آن وارد شده، همین جهت گیری را دارد، اما واقعیت این است که در گذشته به لحاظ سهولت ازدواج دایم، نیاز جنسی که منجر به متعه شود، بسیار اندک بوده و با کل جامعه قابل مقایسه نیست. طبیعی است که در چنین شرایطی، متعه به خوبی میتوانست جواب گو باشد و تاکید و سفارش هایی هم که دربارهی متعه و کارایی آن در حل نیاز جنسی رسیده، کاملاً قابل فهم است. اما در عصر ما به دلایل مختلف نیاز جنسی به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است: به گونه ای که اگر در گذشته در جامعهی یک میلیونی، صد نفر برای رفع نیاز جنسی نیازمند متعه بودند، امروز در جامعه ای جوان شصت میلیونی، نیازمندان ششصد نفر نیستند، بلکه به چندین میلیون میرسند و این به معنای بحران اجتماعی است.
در چنین شرایطی این احتمال قویا مطرح است که سفارش به متعه در روایات شامل چنین وضعیتی نشود: یعنی روایاتی که متعه را به عنوان راه حل نیاز جنسی مطرح کرده، ناظر به چنین حالتی نباشد، بلکه تنها مواردی را شامل شود که نیاز جنسی صورت فردی و محدود دارد، شبیه احتمالی که در روایات اباحهی انفال برای افراد وجود دارد.
متعه ممکن است دست آویزی برای شهوت رانی عده ای نیز شود. ما اگر بخواهیم بدانيم که یک قوه در حد وسط است یا در افراط و یا در تفریط باید این جهت را کشف کنیم که این قوه اصلا برای چه آفریده شده؟ آنچه که برای آن آفریده شده حد وسط است، بیشتر از آنچه که برای آن آفریده شده به کار افتد افراط است، کمتر از آن تفریط است.
قوهی شهوانی انسان دو هدف دارد: یکی ادامهی نسل و دیگری ایجاد مودت بیشتر میان زن و شوهر. حالا اگر از این قوه برای لذت و شهوت پرستی استفاده شود و انسان تمرکز خود را برای این قوه گذارد، قطعا از منطق اسلام خارج شده، حتی اگر این شهوت پرستی او بوسیلهی ازدواج موقت باشد. خود ازدواج موقت هدفش چیست؟ ازدواج موقت تنها برای شرایطی اضطراری که قوهی شهوانی نزدیک است انسان را به حرام اندازد وضع شده است، و الا تا انسان واقعا در شرایط اضطراری قرار نگرفته و میتواند با ازدواج دائم یا تدابیری همچون روزه و کم غذا خوردن از طغیان خود جلوگیری کند، نباید بدنبال راه نجات آخر برود. اگر چیزی رنگ هواپرستی یا ظلم و بی عدالتی به خود بگیرد، کافی است که بدانیم مطابق منظور اسلام نیست. از این رو امام کاظم× به علی بن یقطین فرمود: تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی نیاز کرده است.
امام علی× نیز میفرمایند: هرگاه بدانم شخص زنداری متعه کرده است، او را سنگسار میکنم.
متعهی مرد زندار تنها برای زمانی ست که بواسطهی سفر یا چیزی شبیه آن دسترسی به زن خود نداشته باشد. همهی اینها ثابت میکند ازدواج موقت نه تدبیری برای شهوت رانی و تنوع طلبی عده ای هوسران بوده و نه تدبیری برای جلوگیری از ازدواج دائم و تشکیل خانواده. وظیفهی سنگین علما این است که همواره حد وسط متعه را برای مردم یادآوری کنند.
به قول استاد مطهری اگر تشویقی از سوی اهل بیت برای متعه شده است بخاطر احیاء سنت متروکه بوده است و الا هدف ازدواج موقت بوجود آوردن در به دری برای یک عده زن و کودک نیست.
از مجموع انچه گفته شد به دست میآید که راه حل اصلی بحران جنسی جامعه ازدواج دایم است نه ازدواج موقت.
ازدواج دائم
يكي از چيزهايي كه بشر به آن محتاج است محبت است. انسان، هم احتياج دارد به اينكه دوست بدارد و هم احتياج دارد به اينكه او را دوست بدارند. هم ذخيره دارد براي محبت ديگران و هم خودش تنها در وجود خودش نمي گنجد، جاهايي هم در وجود ديگران ميخواهد.
ذخيره ي محبت گاهي از يك مجراي انحرافي سر بيرون ميآورد. بسيار ديده شده كه افراد مجرد تا آخر عمر به گربه يا سگ عشق مفرط پيدا كرده اند. افرادي كه محبوبيت خود را از دست داده اند چنان دچار رنج و عقده ي روحي شده اند كه احيانا از خودكشي يا جنايت بر مردم ـ به جرم اينكه آنها او را دوست ندارند ـ سر در آورده اند.
راز محبت و عشق این است که انسان را از خودخواهی بیرون میآورد. به قول استاد مطهری انسان از لاک خودپرستی خارج میشود.
قطعا جوانانی که ازدواج کرده اند، از نظر روحی دارای تعادل بیشتری هستند و جنبهی تعقل آنان بر شهوات و احساساتشان غلبه دارد، لذا آمادگی بیشتری برای پذیرفتن ارزشهای الهی و اخلاقی و مصلحتهای زندگی دارند، بر خلاف کسانی که مجرد هستند.
از اینرو حتی اکثر جنبشهای انقلابی از جوانان مجرد برای رسیدن به آرمانهای خود کمک میگیرند، زیرا تاهل حس ماجرا جویی و طغیان در برابر شرایط موجود را خاموش میکند.
گاهي عشقهای انسانی و زمینی، میتوانند زمینه و مقدمه ای برای عشق به خداوند شوند، ولی این به شرطی ست که در این نوع عشق، معشوق فضایل شخص مقابل باشد واگرنه انسان از عشق به خداوند دور میشود و همان معشوق فعلی را به عنوان مقصد – و نه به عنوان راه – میپذیرد. به هر حال میتوان چنین عشقی را عشق انسانی نامید که در حقیقت مقدمهی بیداری حس زیبا بینی انسان محسوب میگردد. کسانی که هرگز از وحدت صمیمانه و عمیق رفاقت پر شور یک عشق طرفینی بویی نبرده اند، در حقیقت شیرینی جنبههای زندگی را نچشیده اند و بی آنکه خود بدانند محرومیت از آن عواطف، آنان را به سوی قساوت، حسادت و زورگویی سوق میدهد.
عشق از لحاظ آثار روانی و اجتماعی، یعنی از لحاظ تحولاتی که در روح فرد ایجاد میکند و از لحاظ تاثیراتی که در خلق آثار هنری و ذوقی و اجتماعی دارد، با یک شهوت سادهی حیوانی که هدفش صرفا ارضا و اشباع است تفاوت بسیار دارد.
ازدواج مناسب و حساب شده راه حل مناسبي به نظر ميرسد، هم برای غریزهی فطری عشق طلبی و هم برای غریزهی شهوت. از آن جهت كه ازدواج هم در فرد تاثير دارد و هم در اجتماع، در اين فصل به هر دو جنبه پرداخته ميشود.
و عزبهایتان (مردان بی زن و زنان بی شوهر) را و شایستگان از بندگان و کنیزان خود را به زناشویی دهید. اگر تنگدست باشند خداوند آنان را از بخشش خویش بی نیاز میگرداند: و خدا فراخی بخش و داناست.
در دیدگاه قرآنی ازدواج با رعایت موازین شرعی و اجتماعی، باید آسانترین کار باشد. شاید اگر هر جوان میتوانست بزودی ازدواج کند، از بسیاری انحرافات (دسیسهی جنسی یهود) در امان میماند. ولی سنتهای اضافی و غلط و همینطور بسیاری از مشکلات مالی و توقعات بیجا، جلوی ازدواج او را میگیرد.
البته آسان کردن ازدواج به این معنی نیست که سنتهای عقلي و قرآنی را کنار بگذاریم و اجازه دهیم دخترها و پسرها بطورغیر اخلاقی با هم رابطه داشته باشند. زیرا دوستی با جنس مخالف که برای یهوداندیشان کمال مطلوب محسوب ميشود، موجب مشغول شدن به کارهای بی ارزش و دور افتادن از هدف اصلی و کمال انسانی میشود که مقدمات سقوط انسان را به گناه و رسوایی آماده میسازد.
تقریبا حدود ۹۴ بیماری روانی از این روابط بیجا ایجاد میشود، و همهی ذهن جوان پی فکر کردن به ارتباط با دوست جنس مخالف مشغول میشود.
بنابراين افراد بر اثر اين روابط سرمایهی جوانی خود را از دست میدهند. همچنین در آینده، و درهنگام ازدواج نیز نسبت به همسر خود دچار بی اعتمادی و تردید خواهند شد.
چه باید کرد؟
قطعا دختران و پسران میتوانند برای آشنایی قبل از ازدواج، با هم ارتباطی برقرار کنند که نه مخفیانه باشد و نه محبتهای آنان برای لذتهای جنسی باشد. این آشنایی باید با اطلاع خانواده باشد و این رابطه بر اساس رفت و آمد خانوادگی، زیرا ازدواج پیوند بین دو شخص نیست، بلکه پیوند بین دو خانواده است.
اگر دو نفر به یکدیگر علاقه مند شدند، ابتدا باید غیر مستقیم دربارهی یکدیگر تحقیق کنند و سپس شروع به صحبت کردن و روابط و رسومات شرعی نمایند.
این نکته را نیز نباید فراموش کرد که ازدواج نباید صرفا به خاطر فشار شهوت جنسی باشد.
حجاب
حدود دویست سال پیش پس از اینکه اقتصاد دانان بزرگ اروپا به این نتیجه رسیدند که برای بهبود اقتصاد باید جمعیت کاهش پیدا کند، نتیجه ای سرنوشت ساز بدست آمد. برای کاهش جمعیت، زنان باید شاغل شوند. این نتیجه برای کارخانهداران و سرمایه داران بزرگ نیز جذاب بود، زیرا زنان حقوق کم تری از کارفرما میطلبیدند و از اینرو نیروی کار ارزان محسوب میشدند. عده ای نیز بدین فکر افتادند که از زنان به عنوان بردهی جنسی کسب سود کنند. همهی این منافع مشترک، زنان را از خانواده و از حجاب به بیرون کشید.
تاریخ بشر نشان میدهد حجاب جزئي از فطرت آدمی ست، زیرا حتی اولیه ترین انسانهای تاریخ هم پوششی برای خود داشته اند. اما فاصله گیری مردم عصر ما از این غریزهی فطری عامل ویژه ای برای تحریک شهوت جوانان و انحطاط جامعه شده است.
همیشه گفته شده اينكه انسان از محيط لغزنده دوري كند و نلغزد هنري نيست، هنر در اين است كه در محيط لغزنده، خود را از لغزش حفظ و نگهداري كند. این به معنای تقواست. پس اينكه انسان خود را عقيم كند تا خود را نگه دارد و دست به گناه نبرد هنري نيست، بلكه هنر اين است كه انسان بتواند كنترل خويش را بدست گيرد نه اينكه صورت مسأله را پاك نماید. بر همين اساس ممكن است عده اي بگويند اينكه زن خود را بپوشاند تا مردان گناهي مرتكب نشوند نيز هنري نيست. هنر اين است كه در شرايطي كه تحريك آميز و خالي است، از حجاب مرد و زن بتوانند پاكي خود را نگه دارند. در نتيجه حجاب پاك كردن صورت مساله و فرار از مقابله با گناه محسوب ميشود. و اين نتيجهی غلطي ست كه از مقدماتي صحيح گرفته شده است.
مانعي ندارد كه كسي شب در خانه ي خلوتي بسر برد كه اگر بخواهد – العياذ بالله – شراب بخورد هيچ رداع و مانع ظاهري نيست. همان ايمان و تقوا ضامن انسان است. ولي در مسالهي جنسيت به حكم تاثير قوي و تحريك شديدي كه اين غريزه در وجود انسان دارد، اين ضمانت از تقوا برداشته شده و دستور داده شده كه خلوت با وسيلهي بيعفتي ممنوع است زيرا اين خطر، خطري است كه ميتواند احيانا در اين حصار (هر اندازه منيع و مستحكم باشد) نفوذ كند و اين حصار را فتح نمايد.
از دید اسلام زنان براي در امان ماندن از خوي حيواني مردان لازم است حجاب را كاملا رعايت كنند. حجاب آن پوششی ست که از نمایش جذبههای جنسی فرد جلوگیری مینماید. این پوشش محدودیتی ظالمانه علیه زندگی اجتماعی زنان و مردان نیست. قضیه ساده است: اگر زنی بدون حجاب مناسب مقابل یک مرد حاضر گردد، آن مرد اول از همه متوجهی جاذبههای جنسی او میشود و کمترین توجه را به دیگر خصوصیات و فضیلتهای این زن نشان میدهد. بدین گونه تمام جامعه گرفتار رفتارهای تبعیض آمیز جنسی میشود. اما اگر زنی با حجاب نیک مقابل مردی حاضر گردد، مرد بیش از آنکه به زن بودن او فکر کند، به انسان بودن او فکر خواهد کرد. این موجب بوجود آمدن اجتماعی انسانی خواهد شد، و نه اجتماعی جنسیتی و حیوانی که همگان بدنبال ارضای غرایز باشند و هیچکس در درجه ي اول به انديشه توجه نكند.
گذشته از اینها حجاب بر خلاف نظر خیلی ها بر زیبایی زن میافزاید. زیبایی و عشقی را در دل مرد بوجود میآورد که خالی از آلودگی و عشقهای شهوانی زود گذر باشد. یک عشق حقیقی و استوار مدیون حیا است. به عقیدهی ویلیام جیمز حیا امری غریزی نیست، بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایهی طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بی شرم جز در موارد زود گذر برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است.
هم او میگوید:
امروز لباسهای سنگین فشار آور که مانند موانعی بودند از میان رفته اند و دختر امروز خود را با جسارت تمام از دست لباسهای محترمانه ای که مانع حمل بود، رهانیده است. دامنهای کوتاه بر همهی جهانیان بجز خیاطان نعمتی است و تنها عیبشان این است که قدرت تخیل مردان را ضعیف تر میکند، و شاید اگر مردان قوهی تخیل نداشته باشند زنان نیز زیبا نباشند!
اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گرانبها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم.
محیطهای اشتراکی جنسی یا شبه اشتراکی جنسی نه قادرند عشق به اصطلاح شاعرانه و رمانتیک به وجود آورند و نه میتوانند در میان زوجین آنچنان صفا و رقت و صمیمیت و وحدتی بوجود آورند.
البته زن در زندگی زناشويي میباید بهترین لباسها را برای ایجاد لذت در شوهرش آماده کند، زيرا اگر زن نتواند نياز هاي جنسي شوهرش را جواب دهد ممكن است شوهر ضعيف شود و به گناه افتد. اما زن هرگز حق ندارد در اجتماع با ظاهری تحريك آميز حضور پيدا كند. ظاهر شخص در اجتماع يك مسألهي شخصي نيست بلكه يك مسألهي اجتماعي ست، چرا كه اخلاق و خانواده در اجتماع با چنين تحريكاتي از هم ميپاشند.
اکنون جامعه و رسانه نباید به بی حجابی لبخند زند، بلکه اگرمحیط اجتماع طوری گردد که نزد افکارعمومی بی حجابی طرد شود و امر به معروف و نهي از منكر زنده شود، مشکل حل خواهد شد.
در اکثر فیلمها و داستانها میبینیم که نویسنده به تمام انسانهای فقیر و بیچارهی داستان رنگ و بوی مذهبی میدهد. در عوض به انسانهای دانشمند و عاقل رنگ و بوی بی دینی میدهد و از این طریق عملاً با دینداری در ستیز است.
موضوعات مرتبط: ، به روایت تصویر ، شهدا شرمنده ام... ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: اندرویدکده ، آب و هوا ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: اندرویدکده ، آب و هوا ، ،
برچسبها:
اللهم احفظ سیدنا قائدنا امام خامنه ای دامت برکاته
موضوعات مرتبط: حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مدظله ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: به روایت تصویر ، بدون شرح ، ،
برچسبها:
نیرو های خود را جمع کنید و برای نبرد در Clash of Lords 2 آماده شوید! بازی چرخش جدید و تازه ای را به دنیایی که می شناسید و دوستش دارید خواهد آورد. این بازی که شباهت بسیاری به بازی معروف Clash of Clans دارد به شما تجربه ی واقعی یک بازی استراتژی بر خلاف هر چیزی که تابه حال بازی کرده اید را خواهد داد.
برخی ویژگی های بازی:
استفاده از مهارت های نبرد قهرمانان برای سرگرمی بیشتر
تشکیل سربازان شکست ناپذیر
هیجان انگیز و آسان برای بازی
پیشنهاد می کنیم به هیچ وجه این بازی را از دست ندهید!
تغییرات نسخه جدید:
– برطرف شدن مشکلات بازی
– قابلیت خرید حلقه از پلی استور
– هدیه های سال نو آزاد شده است!
– می توانید گزارش نبرد خود را به اشتراک بگذارید
– تجربه قهرمانان افزایش یافته است
– تغییرات جدید
موضوعات مرتبط: بازی اندروید ، استراتژی ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: بازی اندروید ، استراتژی ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: به روایت تصویر ، ،
برچسبها: